آزادی بیان" زیر منگنه دفاع از اسرائیل
خالد حاج محمدی
جنگ در فلسطین و اسرائیل كه با حمله وسیع و غافلگیرانه حماس و ضد حمله اسرائیل وارد
دوره جدید و ابعاد بی سابقه و خطرناكی شده، زیر سایه نقش دولتهای غربی، برای
هزارمین بار پرده از ادعای دروغین دول غربی در دفاع از آزادی، حقوق شهروندی و آزادی
اعتراض و تجمع و بیان را برملا و ماهیت این دولتها و ضدیت آنها را با هر نوع آزادی
عقیده و بیان و تجمع را حتی در شكل محدود كنونی آن، در خود غرب بی پرده و زمخت
نمایان ساخت.
آنچه امروز شاهدش هستیم، حمایت همه جانبه و شراكت مستقیم این دولتها در این جنگ به
نفع اسرائیل با تامین هزینه ماشین جنگی این كشور، تامین مالی و لجستیكی این جنگ و
در خدمت قرار گرفتن رسانه های آنها به عنوان ابزار جنگی است، كه هدف خود را پاكسازی
كامل فلسطینیان، كشتار همه جانبه آنها و توجیه آن به نام مبارزه با "تروریسم حماس"
است. دامنه تبلیغات نژاد پرستانه، ضد انسانی، جنگ طلبانه، دروغ و ریا به نقطه اوج
خود رسیده است. امروز رسانه های غربی، روسای دولتهایشان و ابراز نظرات رسمی آنها در
توجیه جنایت و توحش، تشویق و تحریك به كشتار فلسطینی ها به نام مبارزه با حماس، با
هیچ معیار و مقیاسی، مویی با تبلیغات وزیر جنگ اسرائیل، نتانیاهو، نفتالی بنت و
... فاصله ندارد.
همگی هر كدام گوشه ای از ماشین جنگی را تغذیه میکنند. در اسرئیل عرب ستیزی را دامن
میزنند، جنایت و آدم كشی را افتخار، كشتن همه فلسطینی ها حتی كودكان و مردم بی دفاع
و ویران كردن همه امكانات زندگی را تقدیس و خاطیان را حافظ "امنیت" اسرائیل و كل
منطقه نام میبرند و در جهان این توحش را به نام مبارزه با تروریسم به مردم حقنه می
كنند.
فعلا و در كوتا مدت میخواهند ، نوار غزه به یك كوره آدم سوزی بزرگ برای نابودی دو
میلیون انسان تبدیل شود كه اكنون آب، برق، دارو و مواد غذایی، سوخت و حتی راه فرار
را بر آنها بسته اند و از زمین هوا بمباران میشود. اما حامیان و عاملین و فرماندهان
این بربریت، نه آدولف هیتلر و نه گوبلز، بلكه هیئت حاكمه اسرائیل و روسای دولتهای
بزرگ جهان غرب از آمریكا، انگلستان تا آلمان و فرانسه و ... هستند. قرار است بعد از
كشتار و شخم زدن و با خاك یكسان كردن نوار غزه، این بخش به عنوان "آزاد سازی از دست
تروریسم حماس" ضمیمه اسرائیل شود. بی تردید بعید نیست این برنامه و در نیمه راه
كشتار مردم محروم و زیر فشار افكار عمومی و با ریكاری و دروغ و به نام "احترام به
حقوق بشر"، رئیس سازمان ملل را به عنوان كدخدا و كشیش دم دست و آماده به خدمت،
مامور كنند و اعلام كنند راهی برای خالی كردن نوار غزه از آنانی كه هنوز زنده مانده
اند به مصر تحت نام كریدور "بشردوستانه"، تامین و در عمل منطقه را به قول وزیر
اسرائیل از "حیوانات" پاك و نیروهای اسرائیل مستقر و این بخش را ضمیمه اسرائیل
كنند.
اما این كل ماجرا نیست! داستان در حقیقت، بستن دهان هر انسان آزادیخواه و هر رسانه
غیردولتی و غیر قانونی کردن هر تجمع انسانی در اعتراض به این توحش و این نسل كشی در
خود جوامع غربی به نام "حمایت از تروریسم" است. زمان جنگ ویتنام خیانهای شهرهای
بزرگ جهان و از جمله اروپا روزانه میدان اعتراض به جنایت در ویتنام بود. در حمله به
عراق و كشتار یك میلیون انسان، خیابانهای پاریس، لندن، برلین، مادرید، رم و استكهلم
و حتی شهرهای بزرگ آمریكا محل تجمع و تظاهرات ممتد مردم در اعتراض به حمله نظامی
بود. امروز تصمیم گرفته اند زبانها را ببرند، دهانها را ببندند و گلوی معترضین را
بفشارند و حق بیان و اعتراض را جنایی كنند. دامنه بی شرمی در این زمینه دیگر به
جایی رسیده است، كه دیكتاتورهای مشهور جهان در كنار روسای ممالك اروپایی، كوچك و
لیبرال به نظر میرسند.
این یك تعرض وسیع به حقوق رسمی و تاریخی و دستاوردهای بشر و طبقه كارگر در اروپا و
كشورهای غربی است. دستاوردهایی كه در نتیجه تلاش صدها سال و مبارزات طبقه كارگر،
زنان و مردم متمدن جهان تامین شده است. حمله حماس بهانه ای شده است كه در غرب
"متمدن"، در اروپا، در فرانسه و انگلستان و آلمان و...، عربده كشی راست افراطی و
گروههای فاشیستی كه به حاشیه رانده شده بودند، از تریبون دولتها و توسط مقامات رسمی
از رسانه ها اعلام و قانون قلمداد شود. صدای نتانیاهو و وزیر جنگ فاشیست اسرائیل
امروز توسط بایدن، اولاف شولتس، مكرون، ریشی سوناک و ... و به نام روسای این ممالك
تحویل جامعه داده میشود.
توجه كنید كه در غرب، در اروپا، هر نوع اعتراضی به جنایت اسرائیل را جرم محسوب كرده
اند. تظاهرات علیه جنایت و نسل كشی اسرائیل در فلسطین، در پاریس توسط دولت و پلیس
آن كشور ملغی و غیر قانونی اعلام شد. صدر اعظم آلمان اعلام كرده است كه هر تظاهرات
و تجمعی در این كشور و بلند كردن پرچم فلسطین میتواند پیگرد قانونی داشته باشد.
درخواستهای خانم ریكاردا لانگ، رهبر حزب سبزهای المان از حاكمیت مبنی بر پس گرفتن
حق شهروندی از كسانی كه دوتابعیتی هستند و در دفاع از مردم فلسطین اعتراض میكنند،
عملا روی هر فاشیست و نژاد پرست و نازی كهنه كاری را سفید كرده است. در انگلستان
وضع به همین صورت است و امروز شال گردنی كه در اروپا سمبلیك به عنوان حمایت از
فلسطین جوانان میپوشند، ممكن است در خیابان بدلیل چنین لباسی مورد پرس و جوی پلیس
قرار بگیرید. در جنگ اوكرین با تبلیغات وسیع رسانه ها سعی كردند روسیه هراسی و
روسیه ستیزی را دامن بزنند. سعی كردند ورود ورزشكاران روسی به مسابقات، كنسرتهای
خوانندگان و موزیسین های روسی را ممنوع و جنایی كنند و امروز در ابعاد وسیعتر این
نمایش متعفن و تعرض افسار گسیخته را به بهانه جنگ حماس و در دفاع از جنایت اسرائیل
دنبال می كنند.
اینها و دهها مورد این چنین بیان یك تعرض افسار گسیخته در خود غرب و در اروپا به
ابتدایی ترین حقوق اولیه و آزادی بیان است. این حقیقت یك بار دیگر ماهیت حاكمیتهای
بورژوایی و عمق ضدیت آنها در "آزادترین و متمدن ترین" كشورهای دنیا با كوچكترین
ابراز وجود طبقه كارگر و مردم معترض، حق طلب و متمدن را بیان میكند. امروز این
حقایق برای هر انسانی كه یك بند انگشت عقل سلیم و یك جو شرافت انسانی داشته باشد،
عیان میكند كه دمكراسی و پایبندی به حقوق انسانی، حقوق بشر و حق شهروندی همه و همه،
در ترازوی منافع دولتها و بورژوازی حاكم قرار میگیرد و هر جا احساس كنند منافع و
سیاست آنها چلنج میشود از محمد خان قاجار بیشتر خانه و كاشانه مردم را به توپ می
بندند.
اما سرنوشت بشریت را تنها و تنها بورژواها و سخنگوهای آنها در دولت و مجلس، راست و
فاشیست و نژادپرستهای قرن
۲۱
تعیین نمیكنند. آنها با همه انواع و اقسام حاكمیتهای خود در طول تاریخ بی لیاقتی و
دشمنی طبقاتی خود را با هر نوع رفاه و آزادیخواهی را با كشتار و نسل كشی، زندان و
ترور و ارعاب در همه جا به نمایش گذاشته اند. امروز در مقابل توحش نظام كاپیتالیستی
صدای دیگری شنیده میشود، صدایی كه صدها میلیون انسان به وسعت جهان و در راس آن طبقه
كارگر اعلام میكند كه "دیگر بس است". اعلام میكنند این دنیای وارونه برای زندگی به
مردابی گندیده و متعفن شبیه است كه از سراپایش بوی خون و كثافت، ریا و دروغ و جنایت
و توحش می بارد. ما چند میلیار انسان در كره خاكی، ما طبقه كارگر جهانی و هر كس كه
به این توحش معترض است میتوانیم و باید بشریت را از توحش و بربریت نظام كاپیتالیستی
نجات دهیم. آینده در دستان ما، در تصمیم، در خودآگاهی طبقه كارگر و ایفای نقش
كمونیسم این طبقه است. این توحش افسار گسیخته دیگر بس است. |